۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

زنده به گور نقد وبررسی شد

فیلم کوتاه زنده به گور به نویسندگی و کارگردانی مجید ابراهیمیان در جلسه نمایش فیلم کوتاه که در انجمن سینمای جوانان ایران واقع در اداره ارشاد شهرستان شهرکرد برگزار می شد نمایش داده شد.
در این جلسه که با حضور تنی چند از منتقدان استان برگزار می شد پس از نمایش فیلم در حضور برخی از عوامل آن نقد وبررسی شد.
شایان ذکر است که این جلسات با عنوان "فیلم ذهن" هر هفته روز های دوشنبه از ساعت 16 در سالن مهر واقع در اداره ارشاد شهرستان شهرکرد برگزار می شود .که تا کنون با پخش آثار منتخب سینمای کوتاه جهان و همچنین برخی از فیلم های فیلمسازان استان با حضور منتقدین و فیلمسازان کوتاه با استقبال خوبی مواجه شده است.

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

تابع شرایط

 
 درباره "شرایط"ساخته مریم کشاورز 

شرایط فیلمی از مریم کشاورز و محصول سال 2011 است.این فیلم در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش در آمد و جایزه برگزیده تماشاگران را دریافت نمود.
داستان این فیلم بر اساس دلدادگی دو دختر نوجوان به یکدیگر در یک رابطه عاشقانه همجنسگرا و مشکلاتی که چنین رابطه ای در فضای فعلی ایران با آن مواجه است را به تصویر می کشد.


کمی بیشتر از10 سال پیش علاقمندان به هنر سینما شاید به ذهنشان هم خطور نمی کرد که روزی بتوان با کمترین امکانات و تجهیزاتی که ممکن است در هر خانه ای یافت شود فیلم ساخت اما تکنولوژی باعث شد که این آرزو بر آورده شود.
با اختراع ویدئو و همه گیر شدنش  بسیاری از علاقمندان به سینما فیلمسازی را تجربه کردند و با کمترین امکانات از جمله دوربین های کوچک خانگی و استفاده از امکانات دنیای دیجیتال همچون تدوین غیر خطی و ... فیلم های با کیفیت ساختند. امروزه دیگر برای ساخت فیلم های کوتاه و تجربی نیاز به امکانات آنچنانی و یا بودجه کلان دولتی نیست و این امر باعث شده که در سال های اخیر فیلم های مستقل با مضامین متنوع (چه کوتاه و بلند) ساخته شود . بسیاری از این فیلم ها از حد یک تجربه فراتر نرفته و بسیاری دیگر در جشنواره های داخلی و یا خارجی مجال حضور یافته و یا توانسته اند که جوایزی نیز از آن خود کنند.
در سال های اخیر با توجه به شرایط اجتماعی کشورمان ایران و برخی محدودیت های حکومتی علاوه بر موسیقی زیر زمینی شاهد سینمای زیر زمینی نیز هستیم بسیاری از فیلم ها یا همان ابتدا به صورت غیر قانونی و زیر زمینی ساخته شده و روانه جشنواره ها ی خارجی یا فضای مجازی اینترنت می شوند(مثل فیلم کسی از گربه های ایرانی خبر نداره ساخته بهمن قبادی)و بسیاری دیگر با گرفتن مجوز از مراجع قانونی شروع به کار می کنند اما پس از ساخته شدن به دلیل توقیف توسط مراجع فرهنگی کشورمجبور می شوند تنها به حضور فیلم هایشان در جشنواره های خارجی و یا پخش غیر قانونی فیلم بسنده کنند(همچون فیلم سنتوری ساخته داریوش مهرجویی)
اما "شرایط" یک فیلم با زبان فارسی است که شرایط هیچ کدام از فیلم های فوق را دارا نمیباشد تصویر برداری این فیلم درامریکا انجام شده و کلیه بازیگرانش ایرانیان مقیم امریکا هستند.
این فیلم را می توان از سری فیلم های امریکایی به زبان فارسی همچون "بدون دخترم هرگز"،"سنگسار ثریا م" یا درباره شرایط ایران به زبان خارجی همچون "پرسپولیس ساخته مرجان ستراپی "و چند عنوان دیگر یاد کرد که غالبا مضمون یکسانی دارند.
فیلم با رقص یک دختر جوان در کاواره ای آغاز می شود در حالی که تصنیف"بردی از یادم " همراه با سیگار کشیدن دختر جوانی که روی یکی از نیمکت های کاواره نشسته و در حال تماشای دختر رقصنده است پخش می شود.سکانس بعدی کلاس درس یک دبیرستان دخترانه است و با توجه به لباس دختران و وضع پوشششان متوجه می شویم که در یک مدرسه ایرانی هستیم.با توجه به این که کارگردان فیلم یک زن است(مریم کشاورز)به نظر می رسد که این صحنه ها خاطرات ذهنی فیلمساز است (همچون حضور و غیاب در مدرسه و بازجویی مدیر مدرسه از دو دانش آموز دختر و...)
اندکی بعد با یک خانه مجلل با معماری ایرانی روبرو هستیم که بیشتر به خانه های مجلل سی سال پیش شبیه است تا خانه های امروزی و ورود پسر جوانی و شگفت زده شدن خانواده او و خوش و بش و روبوسی با او در طول فیلم هیج جا مشخص نمی شود که این پسر نوجوان از کجا آمده است که این چنین خانواده را شگفت زده کرده است!
اما نکته جالب تر رابطه عاطفه دختر خانواده با شیرین ارشدی است که مشخص نمی شود که چه رابطه ای با این خانواده دارد آیا شیرین دوست عاطفه است ،در این صورت چرا دائما پیش آن هاست و شب ها هم آنجا می خوابد یا نسبت فامیلی با خانواده حکیمی دارد؟در رابطه با شخصیت شیرین ارشدی متوجه می شویم که پدر و مادر خود را سال ها پیش از دست داده است و اکنون پیش دایی خود زندگی می کند . با توجه به تکه پرانی ها و حرف های جسته گریخته متوجه می شویم که خانواده شیرین جزء مبارزانی بودند که در اوایل انقلاب به دست رژیم اعدام شده اند.
لحن و لهجه بازیگران غربی و تصنعی است . بازی ها ضعیف هستند . ری اکشن ها مسخره و غیر منطقی به نظر می رسند . خیابان ها و خودرو های داخل شهر با خودرو های داخل شهر های ایران بسیار متفاوتند.حتی مهمانی ها نیز به سبک غربی طراحی و بسیار اغراق شده اند.
این فیلم بیش از آن که یک فیلم عاشقانه باشد(آن هم عشق دو دختر نوجوان به هم) یک فیلم سیاسی است که بسیار شعار زده رفتار می کند. گرایش های مذهبی مهران حکیمی پسر خانواده همچون نماز خواندن اول وقت ،رفتن به مسجد ، اهمیت به نجسی و پاکی،و اصرار برای آواز نخواندن همسرش جلوی جمع با تردید و تعجب جمع روبرو می شود.مهران پسر جوانی نشان داده شده است که به عقیده فیلمساز فریب آدم های حزب اللهی را می خورد. صحنه چایی آوردن مهران برای ممد مهدی (مردی که مهران در مسجد با او آشنا می شود و در مکان دستگیری خواهرش نیز او را میبینیم) شعار بزرگی است که این عقیده فیلمساز را بی پرده بیان می کند.همچنین نگاه های معنی دار خواهر همجنس باز مهران موقع صرف نهار و یا نماز خواندن برادرش به او نیز تشدید کننده این عقیده است.
شرایط فیلم شرایط فعلی جامعه ماست .شکی نیست که این فیلم با حمایت های جریان های سیاسی و یا تشکل های خاص مردمی در خارج کشور ساخته شده است .این فیلم خواسته تقلیدی از فیلم های معترض به وضع امروز جامعه ایران باشد که در راس آن ها فیلم های بزرگی همچون جدایی نادر از سیمین و یا درباره الی و... وجود دارند اما نتوانسته موفق باشد.
حضور در برخی از جشنواره های معتبر خارجی و یا دست به دست شدن در میان عده ای که علاقمند به دیدن فیلم های متفاوت به زبان فارسی هستند. می تواند پاداشی برای اینگونه فیلم ها باشد اما این دست فیلم ها خیلی زود فراموش می شوند.

نوشته:مجید ابراهیمیان دهکردی


۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

ما جماعت خاطره باز

به بهانه پایان سریال وضعیت سفید

وضعیت سفید قصه ای دارد که بستر هیجان انگیز و عامل پیش برنده چندانی ندارد و اگر بخواهیم درست تر بگوییم هر چه قدر ساکن تر باشد و در عرض پیش برود،جذاب تر است چنین قصه ای را فقط از راه فضا سازی می توان سر پا نگاه داشت. کوشش به ثمر نشسته نعمت الله در فضا سازی چند وجه مشخص دارد:ابتدا انتخاب بازیگران.نعمت الله پیش تر هم نشان داده که استعداد گرفتن بازی های به شدت طبیعی از راه شخصیت پردازی های دقیق را دارد و اینجا این استعداد را به بهترین شکل نشان داده است.برای نمونه همانقدر که انتخاب هاشمی برای چنین نقشی طبیعی به نظر می رسد انتخاب لیندا کیانی می تواند شوکه کننده باشد.اما نه هاشمی همان هاشمی است که همیشه دیده ایم و نه کیانی آن دختر روی اعصاب سایر سریال هایش.همین که منیره را به عنوان زنی که تصویری مثبت در میان عامه مردم ندارد به این سادگی می پذیریم و با او همدل می شویم نشان از درک بالای نعمت الله از نقش ها و انتخاب هایش دارد.در مورد بازی گرفتن از نوجوانان فیلم هم دیگر نیازی به تعریف نیست که خودشان نشان داده اند چگونه می توان سطح یک سریال را فقط با نگاه های یک دختر بالا برد.امتیاز بعدی سریال در آوردن حس و حال صحنه است فضای عمومی حاکم بر وضعیت سفید یاد آور فیلم های دهه نود امیر کوستوریستا است:شلوغ و مملو از خیال پردازی:کمدی هایی با مایه های فانتزی .اما نعمت الله با حفظ فاصله خود و دخالت دادن شیوه بیانی اش در نمایش دنیای خانواده گلکار از افتادن به ورطه دام گونه فانتزی جسته و کاری می کند که در تلویزیون ایران حداقل دو شکل ویژه اش را در آثار عیاری و عطاران شاهد بوده ایم:ساختن سکوت لحظه حال.انتخاب جزئی ساده از زندگی و پیگیری آن چنانکه مهمترین اتفاق هستی است،از طریق بها دادن به فردیت آدم هایی که در جمع و با جمع معنی می یابند اما ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند.
وضعیت سفید با همه فراز و فرود های گرد هم آمدن خانواده گلکار ،سرگذشت عبور امیر از خوان های بلوغ است.از خوابیدن کنار پیرزن مرده پس از آن رویای شیرین و فاتحه خواندن در اتاق آبی بگیرید تا ضایع شدن و به فلاکت افتادن و تضرع به درگاه خدا برای بخشیدن رفتارش.شخصیت برون گرا کنجکاو و اندکی سرگردان امیر وقتی دچار عشق شیرین می شود و همان میزان کنترل بر رفتار را نیز از دست می دهد و درست مثل گل های گلخانه پدرش از غنچه ای بسته شکوفا می شود و همزمان با بروز زیبایی اش عمر خود را نیز از دست می دهد و پژمرده می شود.در این بین اما عشق شیرین این گل را سر حال نگاه می دارد تا مهیای تبدیل شدن به مربای گل شود و آمیخته به شکر عشق بالاخره "شیرین"شود.این یکی شدن و گذشتن از خود برای رسیدن به دیگری و به عبارتی تبدیل شدن به دیگری،نیازمند تحمل درد و رنج فراوان است.بلوغی جسمانی که با زایشی دردناک در ذهن و روح همراه است.نمایش بصری این فرآیند مثل همه عاشقانه های درجه یک تاریخ سینما با کتک خوردن های فراوان و تحمل درد های جسمی و آمیخته شدن این درد ها با خون همراه است.شیوه ای که در سینمای روز جهان ،ژاک اودیار و در سینمای خودمان مسعود کیمیایی استاد در آوردنش از دل تصاویر هستند.در تمامی طول سریال ،امیر همواره در حال کتک خوردن از این و آن،آسیب دیدن در هر موضوع کوچک و تهدید و تحقیر است:تمام آن حرارت ها و هم زدن هایی که از او مربای گل خواهند ساخت.
به نقل از ماهنامه سینمایی فیلم شماره435